به گزارش
صدای بلوچ، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، شب گذشته در تازهترین اظهاراتش پیرامون برنامه ایران برای پاسخ دهی به حمله تروریستی اخیر که منجر به شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، ابومهدی المهندس و جمع دیگری از نیروهای ایرانی و عراقی شد، سعی کرد تا بار دیگر با ادبیات تهدید آمیز با ایران صحبت کند.
او از شناسایی ۵۲ نقطه در ایران (به یاد ۵۲ گروگان آمریکایی در جریان اشغال لانه جاسوسی در سال ۵۸) برای حمله –درصورت پاسخ دهی ایران- صحبت به میان آورد و گفت که برخی از این نقاط شناسایی شده، از اهمیت بالایی برای ایران و فرهنگ ایرانی برخوردار است.
ترامپ بلافاصله پس از ترور سردار سلیمانی نیزطی توئیتی حاوی تصویر پرچم آمریکا به نوعی در این خصوص دست به قدرتنمایی زد و پنتاگون هم در همان ساعات اولیه در بیانیه رسمی اعلام کرد که این عملیات با دستور مستقیم ترامپ صورت گرفته است.
حال محل سوال این است که آیا این گونه واکنشهای رئیس جمهور آمریکا را باید ناشی از قدرت او دانست و یا این حرفها با هدف پوشاندن ترس ناشی از پاسخ ایران است؟
نگاهی به اظهارات برخی مقامات آمریکایی طی روزهای گذشته نشان میدهد که نگرانی زیادی در میان سیاستمداران و مقامات آمریکایی وجود دارد.
ازجمله این افراد، برنی سندرز سناتور آمریکایی است که دستور رئیسجمهور آمریکا برای به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی را خلاف وعده او برای پایان دادن به جنگهای بیپایان خواند و به شدت از آن انتقاد کرد.
او در پیامی توئیتری نوشت: گسترش خطرناک تنشها از سوی ترامپ، ما را به جنگ فاجعهبار دیگری در خاورمیانه نزدیک میکند که ممکن است به قیمت جانهای بیشمار و تریلیونها دلار پول شود.
این نوع انتقاد و ابراز نگرانی از ایجاد ناامنیهای آتی برای جامعه آمریکایی ناشی از پاسخ دهی ایران، از سوی بسیاری از مقامات سیاسی آمریکا و رسانههای این کشور نیز دیده میشود.
علاوه بر مقامات سیاسی، جامعه آمریکایی نیز حوادث را با چشمانی نگران دنبال میکند و سوال همه آنها این است که پاسخ ایران چه خواهد بود.
اخیرا مایکل مور کارگردان سرشناس آمریکایی نیز در صفحه شخصی خود ابراز امیدواری کرده که ایران در صدد پاسخ دهی برنیاید؛ این گونه اظهارات، نماینده طرز تفکر و دیدگاه بخش عظیمی از جامعه آمریکاست.
از طرف دیگر، دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا درحالی با زبان تهدید با ایران سخن میگوید که در پشت پرده، واسطههای زیادی را مستقیم و غیرمستقیم و با ادبیات مختلف برای جلوگیری از واکنش ایران بسیج کرده است.
امیر پوردستان از فرماندهان عالیرتبه ارتش نیز گفته بود که آمریکا ۱۶ کشور را واسطه کرده است.
این در حالیست که طی ۳ روز اخیر، علاوه بر وزیر خارجه قطر که شخصا به ایران آمد، مقامات چند کشور دیگر نظیر ترکیه، عمان، چین، آذربایجان، تاجیکستان، روسیه، افغانستان و... نیز به صورت تلفنی با مقامات ایرانی گفتگو کردند که با توجه به نزدیکی برخی از اینها با آمریکا، این نظریه تقویت میشود که همان واسطههایی باشند که سعی کردند پیام آمریکا را به مقامات جمهوری اسلامی منتقل کنند؛ پیامهایی که البته با پاسخ قاطع منفی ایران روبرو شده است.
آمریکاییها میدانند که ایران در پاسخ دهی به این اقدام جنایتکارانه تردید نخواهد کرد، اما اینکه این پاسخ به چه شکل، چه زمان و در کجا خواهد بود، مولفههایی است که هیات حاکمه امریکا را در یک دالان تاریک بی انتها از ترس و وحشت قرار داده است.
بی تردید دست ایران برای پاسخ دهی به این جنایت باز است. پایگاههای آمریکایی زیادی در اطراف ایران قرار دارد که تمامی آنها در برد موشکهای ایرانی هستند. آبهای جنوبی ایران محل حضور شناورهای نظامی آمریکاست که تعداد زیادی از نیروهای نظامی را با خود دارند و در کنار آن، اگر ظرفیت جبهه مقاومت را پای کار انتقام ایران بدانیم –که بنا بر اظهارات مختلف هست- آنگاه طیف وسیعی از اهداف آمریکایی و صهیونیستی را روی میز انتقام خون حاج قاسم خواهیم دید که هر کدام از آنها در صورت تحقق میتواند ضربات مهلکی به آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد کند.
علاوه بر اینها، سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه نیز شب گذشته در اظهارات مهمی، به تبیین بیشتر درخصوص نحوه پاسخ ایران پرداخت.
او گفت: این انتقام در جغرافیایی وسیع در طول زمان و با تأثیرهای تعیینکننده خواهد بود که نهایتا به اخراج آمریکا از منطقه ختم خواهد شد.
با سخنان سردار سلامی، میتوان اینگونه تفسیر کرد که ایران بجای یک پاسخ واحد، ضربتی و سریع، طیفی از سناریوها را برای یک انتقام سخت و گسترده آماده کرده است. باید منتظر ماند و دید؛ خونخواهان حاج قاسم سلیمانی منتظر شروع پروسه انتقامند و ساکنان کاخ سفید در اضطراب جدی به سر میبرند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/